فرهنگ
درباره وبلاگ


منم كوروش منم بابك منم آذر منم آرش / منم آن رستم دستان منم آن ببر تنگستان / به نام هور مزدایـم به اسم پاك ایرانم / قسم تـا آخـرِ دنیــا كه بــر ایـن خاك دُژبانـم / قسم بـر تخت جمشیدم قسم به آبیِ خلیج پارس / قسم بر روحِ خرمّدیــن دوباره می برم بـرعرش تو را ای مام بی همتا / دوباره میكنم تاجى تـو را من بـر سر دنیا /
آخرین مطالب
نويسندگان

فدرالیسم الگوی خوبی برای پیاده کردن آن در جامه ایران به شمار نمی رود. فدرالیسم(فدرال به معنی وحدت است) رهیافتی است که با الگوی آن، کشورها و سرزمین های جدا از هم با مردمانی متقاوت کنار یکدیگر زندگی کنند و در عین حال دشواری های آن را نیز دارد. فدرالیسم الگویی است از کثرت به وحدت یعنی برای تامین وحدت برای واحدهای سیاسی جداگانه الگو فدرالیسم سودمند به شمار می رود زیرا از این طریق هم استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آن واحدها تا اندازه زیادی تامین می شود و هم وحدت واحدها سیاسی با دولت مرکزی و هم چنین با یکدیگر.

به هیچ عنوان الگوی فدرالیسم برای کشورهای چند قومیتی(مذهب،دین و یا زبان) یا چند نژادی یا چند فرهنگی کارآمد و راه گشا نمی نماید. تجربه دیگر کشورها (هند، پاکستان،نیجریه،یوگسلاوی پیشین، اتیوپی و...) در این مورد چندان قابل توجه نبوده است. ایران کشوری است که سابقه تاسیس آن به عنوان یک واحد سیاسی جدی بیش از بیست و پنج سده می گذرد.



ادامه مطلب ...




مطهر بن طاهر مقدسى:

گويند معتدلترين و با صفاترين و بهترين بخشهاى زمين ايرانشهر است و همان است كه به اقليم بابل معروف است: درازاى آن ميان رودخانه بلخ تا رودخانه فرات و پهناى آن ميان درياى غابسكين (آبسكون) تا درياى فارس و يمن و سپس به طرف مكران و كابل و طخارستان و منتهاى آذربايجان است و آنجا برگزيده بخشهاى زمين و ناف زمين است، به علت اعتدال رنگ مردم آن و استواى پيكرهاشان و سلامت خردهاشان. زيرا كه ايشان از سرخى روميان و بدخويى تركان و زشتى چينيان و كوتاه بالايى يأجوج و مأجوج و سياهى حبشيان و ناباندامى زنگيان بر كنار بودهاند و از همين روى به نام ايرانشهر خوانده شده، يعنى قلب شهرها و ايران به زبان اهل بابل- در باستان- به معنى دل و قلب است . ايرانشهر، سرزمين فرزانگان و دانشوران است و ايشان بخشنده و بخشاينده و با تميز و هوشمندند و هر خوى نيكى را كه ديگر مردمان جهان از دست دادهاند، اينان دارا هستند.
در شناخت اين سرزمين، همين بس كه هيچ كس از جاى ديگر بدانجا نمىآيد، يا آورده نمىشود، مگر آنكه ديگر در دلش شوق بازگشت به محل خويش نيست تا بدانجا بازگردد، در صورتى كه وضع آن سرزمينهاى ديگر بدين گونه نيست.



 



ادامه مطلب ...


هویت ایران و ساختار ان در دهه پایانی سده بیستم و سالهای اغازین قرن بیست و یکم به یکی از رهیافت های عمده پژوهشهای سیاسی و فرهنگی بدل شده است.با پایان یافتن جنگ سرد و فروپاشی اتحاد شوروی پزوهشهای مرتبط با ملیت و قومیت شتابی دو چندان گرفته است.فروپاشی کشور هایی چون شوروی-یوگوسلاوی- چکواسلواکی ...این باور را در میان برخی کانونهای اندیشه و سیاست برانگیخت که رشته فروپاشی های دیگری نیز در دیگر کشورهای مشابه در راه خواهد بود.در ایران نیز اینک این تکاپوهای جهانی برخی جریانهای خفته سیاسی و فکری مانند پانترکیسم-پان عربیسم- و پانکردیسم و پان بلوچیسم را واداشته تا با خوش بینی و ساده اندیشی در پی به بار نشاندن ارمانهای دیرین خود برایند



ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد